محمد امینمحمد امین، تا این لحظه: 18 سال و 7 ماه و 8 روز سن داره

در ساحل زندگی

بماند یادگار شاید روزی ...

سلام محمد امین مهربونم دیشب که شب چهار شنبه بود به همراه بابایی رفتی زیارت عاشورا همسایه ها چند سالی میشه که یه هفته در میون نوبتی شبای چهار شنبه دعا ی زیارت عاشورا تو خونشون میگیرن . وقتی شما رفتین امیر علی خیلی گریه کرد  منم تکیه دادم به دیوار و نشستم اخه از جیغ های امیر علی سر درد میگیرم .اونم  فوری از موقعیت سو ء استفاده کرد و منو مثل یه نردبون میکوبید میرفت بالا تا کلید برقو روشن و خاموش کنه خواهری که فقط نگاه میکرد بعد از مدتی اونم میچسبید به من تااونم بره بالا. دراز کشیدم  تا ولم کنن دیدم ول کن قضیه نیستن میان دو تایی از روم معلق میزنن این ور باز غش میکنن از خنده دوباره معلق میزنن اون ور تا اینکه سرشون محک...
26 آبان 1390

عید غدیر+سالگرد ازدواج

آنان که علی خدای خود پندارند / کفرش به کنار عجب خدایی دارند.  سلام محمدم.چند سال پیش چنین روزی(البته به قمری) من و بابا زندگی مشترکمونو با امید به خدا شروع کردیم . تا امروز چند تا کادو به همین خاطر مخفیانه برای بابایی گرفتم  ولی هر بار اتفاقی اونا رو دید و منم این هم کادوی بابایی به مناسبت این روز این شیرینی ها هم برای شماگلا گرفتیم که یه موقعی خدای نکرده زبونم لال حسادتی در کارمون نباشه وجشنمون بی ریا برگزار بشه     تقدیم به بهترین بابای دنیا ...
24 آبان 1390

امام روشنایی

میلاد امام پاکی و روشنایی، ستاره‏ ی راهنمای بشریت، گنجینه ‏ی ارزشمند کرامت، قله‏ ی بلند فضیلت، گلبرگ درخت رحمت، برگزیده‏ ی خداوند سرمد، حضرت امام هادی (ع) تهنیت باد . ...
21 آبان 1390

عید قربان+ عقیقه برای یکی یک دونه مامان

سلام عسل مامان امروز عید بود منم به قولم عمل کردمو برات عقیقه گرفتم. البته با کمک بابا جونت که اونو از همه دنیا بیشتر دوست داری صبح زود زود یه عمویی ببعی رو اورد و قربونیش کرد بابایی هم برات دعای عقیقه رو خوند مبارکت باشه گل نازم بعدش بابا وداداش جونت رفتن عید دیدنی من موندم و دو تا فرشته کوچولو امیر علی بهونه میگرفت وگریه میکرد مجبور شدم پفیلایی که بابایی برای داداش جونت گرفته بودو بهش بدم تا اروم بشه یهو دیدم دخترم با پفیلا خودشو نا ناز کرده بووووووووسسسسسسس                              &nb...
16 آبان 1390

عید تقرب

  عيد سعيد «قربان»، جشن «تقرب» عاشقان حق؛ روز اوج بندگي و تجلي ايثار ابراهيمي مبارک باد عید قربان، یعنى فدا کردن همه «عزیزها» در آستان «عزیزترین»،   و گذشتن از همه وابستگى ها به عشق مهربان ترین. خواهی که تو را کعبه کند استقبال مایی و منی را به منا قربان کن ...
16 آبان 1390

پیوند دو نور

عاقد: خدا شاهد: رسول خدا (ص) دفتر: لوح محفوظ مکان: عرش عروس: کوثر داماد: حیدر سالروز ازدواج آسمانیشان مبارک مولای من شب ولایتت, اغاز زندگی مشترک مان بود وشب ولادتت, زیباترین و با طراوتترین گلهای بهشت را نثارم کردی  . امواج دریای کرامتت را همیشه و همه جا نوازشگر ساحل زندگیمان قرار بده یا علی بعدا نوشت: این شیرینی رو همون شب به عشق دو قلوهام گرفتم که همنام ان دو فرشته اسمانی اند. ...
11 آبان 1390

طواف خانه دل

به کعبه گفتم تو از خاکی منم خاک ، چرا بايد به دور تو بگردم ؟؟؟ ندا آمد تو با پا آمدی بايد بگردی ، برو با دل بيا، تا من بگردم!! بعضی ها طواف نمیکنند فقط خدارا دور میزنند! بار خدایا از کوی تو بیرون نرود پای خیالم، نکند فر ق به حالم چه برانی، چه بخوانی، چه به اوجم  برسانی، چه به خاکم بکشانی، نه من آنم که برنجم نه تو آنی که برانی ...
2 آبان 1390

بهترین سر اغاز

        چند وقتی میشد نی نی هامون به دنیا اومده بودن ولی نمیدونم چرا خواب نمیومد به چشاشون وقتی عطیه زهرا خواب بود امیرعلی بیدار بود وقتی امیر علی خواب بود عطیه زهرا بیدار اولاش که من و بابایی نمیدونستیم چی کار کنیم اینقدر خسته میشدیم که فقط خدا میدونه اصلا" فرصت نمیشد به شماپسر گلم برسم یکسره تو اتاق بودم  اینو شیر بده اونو شیر بده اینوبخوابون اونو بخوابون خلاصه اصلا" فرصت نمیشد از اتاق بیام بیرون صبحانتو موقع ناهار میدادم و ناهار و شام که اصلا"هیچی چند دفعه هم بابایی رو تهدید کردم که اون اتاقو اخر خراب میکنم تااینکه بابایی یه پیش نهاد خوب داد قرار شد شیفتی کن...
4 تير 1390
1